فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
سلام الله ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی
علی وادی الاراک و من علیها
و دار باللوی فوق الرمال
دعاگوی غریبان جهانم
و ادعو بالتواتر و التوالی
به هر منزل که رو آرد خدا را
نگه دارش به لطف لایزالی
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه جمعیت است آشفته حالی
ز خطت صد جمال دیگر افزود
که عمرت باد صد سال جلالی
تو میباید که باشی ور نه سهل است
زیان مایه جاهی و مالی
بر آن نقاش قدرت آفرین باد
که گرد مه کشد خط هلالی
فحبک راحتی فی کل حین
و ذکرک مونسی فی کل حال
سویدای دل من تا قیامت
مباد از شوق و سودای تو خالی
کجا یابم وصال چون تو شاهی
من بدنام رند لاابالی
خدا داند که حافظ را غرض چیست
و علم الله حسبی من سؤالی
شرح لغت: معنی لغتی برای این غزل وجود ندارد.
۱- حضرت حافظ در بیتهای یازدهم تا سیزدهم میفرماید:
دید را محبوبی، چون تو را که شاهی باشی کجا کسی به دست میآورد من بی قید و بی پروا و بدنام چگونه وصالت دست مییابم.
* اصل کار این است که تو سالم باشی والا زیان و ضرر مال و مقام جزئی است.
* خداوند آگاه است که حافظ چه قصدی دارد و دانش خداوند برای دانستن مطلوب من کافی است.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
به قول معروف لقمهای بسیار بزرگتر از دهان خود برداشتهای و از وصال به مقصود ناامیدی، زیرا بین تو و آن نیت فاصله بسیاری است. اما تو انسانی پاک دل و ساده هستی و وجودت از غرض ورزی خالی است. خداوند نیز به یمن این حس نیکو تو را در انجام این نیت یاری خواهد کرد. نگران او نباش که لطف خدا همراه اوست.