فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟
تا همه صومعه داران پیِ کاری گیرند
مصلحت دیدِ من آن است که یاران همه کار
بِگُذارَند و خَمِ طُرِّهٔ یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سرِ زلفِ ساقی
گر فَلَکْشان بِگُذارَد که قراری گیرند
قُوِّتِ بازویِ پرهیز به خوبان مفروش
که در این خیل حِصاری به سواری گیرند
یا رب این بَچِّهٔ تُرکان چه دلیرند به خون
که به تیرِ مُژه، هر لحظه شکاری گیرند
رقص بر شعرِتر و نالهٔ نِی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دستِ نگاری گیرند
حافظ اَبنایِ زمان را غمِ مسکینان نیست
زین میان گر بتوان بِه که کناری گیرند
شرح لغت: مصلحت دید: صلاحدید/طره: موی آراسته/ خم طره: حلقهی زلف/ نگار: یار
آیا روزگاری میرسد که عیار پاکی و خالصی را بسنجند تا ریاکاران به کاری جز ریا بپردازند. مقصود او از این شعر این است که وسیله محک میان عاشقان یار و ریاکاران تقوای درونی شان است. چرا که عاشقان با قدرت تقوا دست در دست معشوق زده و به لقای او نایل میشوند.
عاشق شدهای گمان میکنی او از آن مطلع نیست، در حالی که همه میدانند و تو را ملامت میکنند برای این که معشوق خود را از دست ندهی. در گفتار و کردار صادق باش و منتظر خبرهای خوش باش.